مطالب زیبا

بیشتر عاشقانه

مطالب زیبا

بیشتر عاشقانه

پیام های کوتاه
پیوندها

۲۷ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

بیزار باش از معشوقی که اسم هرزگی هایش را بگذارد "آزادی" /اسم نگرانی هایت را بگذارد "گیر دادن"/ و برای بی تفاوتی هایش"اعتماد داشتن به تو" را بهانه کند...

یا تمامش کنیم….
همه چیز را….
که نه من سد راه تو باشم و نه تو مجبور به ماندن….
نگران نباش….
قول میدهم کسی جای تو را نمیگیرد…
اما فراموشم کن…..
بخند… تو که مقصر نبودی…
من این بازی را شروع کردم… خودم هم تمامش میکنم…
میدانی؟؟؟؟
گاهی نرسیدن زیباترین پایان یک عاشقانه است….
بیا به هم نرسیم…!

وقتی به دنیا می آییم برایمان اذان می گویند و وقتی
می میریم برایمان نمازمیخوانند
زندگی چه کوتاه است،
فاصله یک اذان تا نماز.

خسته ام از تظاهر به ایستادگی

از پنهان کردن زخم هایم
زور که نیست !
دیگر نمیتوانم بی دلیل بخندم و

با لبخندی مسخره وانمود کنم همه چیز رو به راه است....!
............اصلأ دیگر نمیخواهم که بخندم
میخواهم لج کنم ، با خودم ، با تو ، با همه ی دنیا...!
چقدر بگویم فردا روز دیگریست و امروز بیاید و مثل هر روز باشی....؟؟!
خسته ام .... از تو .... از خودم....از همه ی زندگی .....
میخواهم بکشم کنار ! از تو ... از خودم..... از همه ی زندگی ..

 کم کم یاد خواهی گرفت...

تفاوت ظریف میان نگه داشتن یک دست،

و زنجیر کردن یک روح را...

اینکه عشق تکیه کردن نیست،

و رفاقت اطمینان خاطر....

و یاد می گیری که بوسه ها قرارداد نیستند،

و هدیه ها معنی عهد و پیمان نمی دهند ...

کم کم یاد می گیری که حتی خورشید هم می سوزاند،

اگر زیاد آفتاب بگیری...

باید باغ خودت را پرورش دهی،

به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد...

یاد می گیری که می توانی تحمل کنی،

که محکم باشی پای هر خداحافظی...

یاد می گیری که خیلی می ارزی،

یاد می گیری که زندگی آنی نیست که می خواهی...

آن است که هرکه قوی تر باشد پیروز است،

"و یاد می گیری که شکست نیز بخشی از زندگی است." 

میخواستم از عشق بنویسم

از حس خوب عاشق شدن

از طعم شیرین دلدادگی

از تپیدن های عاشقانه قلب

از تبسم شیرین مانده بر چهره ی عشاق

ولی نگذاشتند !

گفتند ننویس جرم است

مجازات دارد دروغگویی !

محکوم میشوی بیچاره ...

اینجا همه عشاق تحت تعقیب اند

اینجا اگر عاشق شوی مجنون صدایت میکنند

اگر دلت را تقدیم کنی با سو ظن نگاهت میکنند

اگر قلبی به قرمزیه عشق بکشی تیری از میانش میگذرانند

و آنقدر گفتند و شنیدم که حالا به خوبی فهمیده ام

اینجا نباید عاشق شد ... نباید دل سپرد ...

نباید از لیلی و مجنون چیزی نوشت و نباید به دروغ لب گشود !

اینجا باید صادق بود ...

و صداقت یعنی عشق هم مثل شیرین ِ فرهاد فقط یک افسانه است .....

ﺣــــﻮﺍﺳﺖ ﺑـﮧ ﺩﻟﺘــ ﺑﺎﺷﺪ . . .ﺁﻥ ﺭﺍ ﻫـ ــﺮﺟﺎﯾـﮯ ﻧﮕــﺬﺍﺭ!

ﺍﯾــﻦ ﺭﻭﺯﻫــﺎ ﺩﻝ ﺭﺍ ﻣﯿــﺪﺯﺩﻧﺪ . . .

ﺑــﻌﺪ ڪﮧ ﺑﮧ ﺩﺭﺩﺷـــﺎﻥ ﻧـﺨــﻮﺭﺩ

ﺟـﺎﯼ ﺻـــﻨﺪﻭﻕ ﭘـﺴﺘـــ

ﺁﻧــ ــﺮﺍ ﺩﺭ ﺳﻄﻞ ﺁﺷـــﻐﺎﻝ ﻣﮯ ﺍَﻧﺪﺍﺯﻧﺪ !

ﻭ ﺗــﻮ ﺧﻮﺑــ ﻣـﯿﺪﺍﻧﮯﺩﻟﮯ ﮐﻪ ﺍَﻟﻤﺜﻨﮯ ﺷﺪ!

ﺩﯾــﮕﺮ ﺩِﻟــــ ﻧﻤـﯿﺸﻮﺩ....

 

عــشــقـــای امــروز یـــعـــنـــی

داشــتـــن کــســـی کـــه مـــال تـــو نـــیـــســت...

نـــه ایــنـــکــه نــبـــاشـــه...

هـــســـت ولـــی هــمــیـــشـــه چـــشـــمـــش دنــبـــال یـــکـــی بـــهـــتـــر ازخـــودتـــه...

یــعـــنـــی ایـــنـــکـــه تـــو بـــا گـــریـــش گـــریـــه کــنـــی ولـــی اون...

وقـــتـــی مــشـــکـــل تـــورو مــیــبـــیــنـــه مــیــشـــی ســوژه خـــنـــده اونـــو دوســتــاش....

یــعـــنـــی خـــودتـــو زنــدگــیتـــو واس کـــســی حــروم کــنــی کــه واســش هــیــچ ازشــی نـــداری....

یــعنــی یــه جــاده یـــه طــرفــه

یـــعــنـــی تـــنــهـــایــی....

آره عشــقـــای امــروز یــــعــــنــــی؟!!!

پ     و        چ

 

حالم خوب است...

اما در حالت خنثی به سر میبرم...

نه خوشحالم...نه ناراحت...افسرده هم نیستم...
خنثی و بیخیال...
حال این روزهایم را دوست دارم..نگران نیستم...دلهره ندارم
از همه مهم تر درگیر هیچکس نیستم

اگـه کســی رو دوســـت داری:

دعا کن دوســت داشتـه باشـه

تا قـشنـگ بشـه...

تا مهــربون بشـه...

و هــزار تا قصهء دیگه

ولـی اگـه عاشـــق یکی هستی:

دعا کن عاشــق نشه

فـقط واسـه یه دـلیـل

اونم اینکه غمــشـو نبیـنـی!

+ خسته ام خیلی

 

تکلیفم با خودم مشخص نیست

 

از هیچی خبر ندارم ... خسته شدم از فکر کردن .... از جنگیدن

 

از جنگیدنی که ناعدالانه میبازم ....

 

 درد من عشقی و عاطفی نیست این چیزا از پا در نمیارتم....

 

فقط دیگه نمیکشم ... روحم خسته شده ... دو ساله داره عصا بدست راه میره

 

دیگه نمیکشه ... نمیدونم تا با خودم اوکی نشم نه میتونم حرفی بزنم نه کاری کنم

 

هیچ اراده ای هیچ تمرکزی واسه کارامو حرفام ندارم....

 

برای اولین بار تو عمرم خسته شدم دلم کمی استراحت میخواد ... کمی آرامش

 

من توو گذشتم غرق نشدم ...واسه آینده رویا سازی نمیکنم

 

توو زمانه حالم ... فقط به الانم فکر میکنم .... نه امید الکی بدم که حالا شاید در آینده درست شد

 

به قول حصین : ببین توو رویا همیشه حقیقت گمه

 

نمیدونم .... مخم کار نمیکنه .... دلم یه تنهایی میخواد تا با خودم کنار بیام

 

میدونم کارم بَده اما خُب نمیکشم نمیدونم باید چیکار کنم دیگه

 

مخم اصلا نمیکشه حتی واسه حل چیزای ساده میمونم چه برسه به اینا

آدمایی که عشقشونو مثه کانال تلوزیون عوض می کنن تهش باید بشینن برفک تماشا کنن.

مگر خودت نگفتی خداحافظ؟؟؟

پس چرا وقتی گفتم به سلامت نگاهت تلخ شد؟

برو به سلامت

دیگر هم سراغم را نگیر!

خسته تر از آنم ک بر سر راهت بنشینم

و دلیل رفتنت را جویا شوم..      

کاش نجابتم را بهانه رفتنت نمیکردی تا با دیدن هر هرزه ای ب خود نگویم اگر من مثله این بودم نمیرفت.... 

من از خودم هم بریدم تو مرا از رفتنت میترسانی؟؟؟ اگر از رفتنت میترسیدم هرگز نمیگفتم "دوستت دارم"

دیدی ای دل♥

عاقبت زخمت زدند؟

گفته بودم مردم اینجا بدند.

دیدی ای دل♥

ساقه ی جانت شکست؟

آن عزیزت عهدو پیمانت شکست؟

دیدی ای دل♥

در جهان یک یار نیست؟

هیچکس در زندگی غمخوار نیست؟

دیدی ای دل♥

حرف من بیجا نبود ؟

از برای عشق ا ینجا، جا نبود

نو بهار عمر را دیدی چه شد؟

زندگی را هیچ فهمیدی چه شد؟

دیدی ای دل♥

دوستیها بی بهاست؟

کمترین چیز ی که میبینی وفاست؟

ای دل♥

اینجا باید از خود گم شوی

عاقبت همرنگ این مردم شوی

ای دل...

عاقبت دیدی ک ماتت کردو رفت

خنده ای برخاطراتت کردو رفت

عـاشقانه ای کـوتـاه"
خـانـومـی مـیری بـیرون مـواظب خـودت بـاش...

- چـشم آقـایی...

وایـسا بـینم دخـترجـون ، انـگار جـدی گـرفـتـیا

تـنهایـی کـجا..؟ هــا ..!

مـیفهمی مـن مـردتـم،مـرد یـعنی غـیرت...

پـس خـودم مـیبرمت...
دستـمم مـحکم بـگیر
تـا هـمه بـدونـن صـاحـب داری
والا...^_^

آیا می دانید با چه لباس هایی باید از طلاهای زرد و یا از طلای سفید استفاده کنید تا شیک تر و زیباتر به چشم بیاید ؟

لباس هایی با رنگ های و بافت های متفاوت وجود دارند ، با بعضی از لباس های باید طلاهای و زیور آلات زردتان را بیاندازید و با بعضی دیگر باید طلاهای یا زیور آلات سفید را استفاده نمایید . با وجود این که ممکن است طلای زرد شما خیلی شیک و گران باشد اما با این وجود نمی توانید با هر رنگ ، یا بافت لباسی از آنها استفاده نمایید

 چه فرقی می کند

ساعت را به عقب بکشم
وقتی حسرت هایم تکراریست
وقتی نگاهت دیگر بر نمی گردد
وقتی صدایت دیگر مرا نمی خواند
چه فرقی می کند این عقربه ها برگردد
وقتی ثانیه به ثانیه اش بی کسی ایست
وقتی چشمان خیره ام سالها
برای گذشتن همین دقایق وقت گذشته اند

من عاشقانه هایم را
روی همین دیوار مجازی می نویسم !
از لج تـو . . .
از لج خـودم . . .
که حاضر نبودیم یک بار
این ها را واقعی به هم بگوییم. . . !

 

 آﻗـﺎﭘـﺴـﺮیﮐـﻪ ﻣـﻴـگـی"ﺩﺧـﺘﺮﺧــﻮﺏ"ﭘـﻴـﺪﺍ ﻧـﻤـﻴـﺸـﻪ:

 

دﺧـﺘـﺮﺧـﻮﺏ ﺗـﺎ ﺩﻳـﺮ ﻭﻗـﺖ ﺗـﻮ ﺧـﻴـﺎﺑـﻮﻧـﺎ و پـارتـی هـا بـاهات ﻧـﻤـﻴـﭙِـﻠـِﮑـﻪ...

 

ﮐـﻔـش 15 ﺳـﺎﻧـﺘـی ﻭ ﻣـﺎﻧـﺘـﻮی ﺟـﻠـﻒ و چَـسـبـون جـلـوت ﻧـﻤـﻴـﭙـﻮﺷـﻪ...

 

ﺍﻭﻧـﻘـﺪﺭ ﺁﺭﺍﻳـﺶ ﻧـﻤـﻴـﮑـﻨـﻪ ﮐـﻪ ﻧـﺘـﻮﻧـی ﻗـﻴـﺎﻓـﻪ ی ﺍﺻـﻠـﻴـﺶ ﺭﻭ ﺗـﺸـﺨـﻴـﺺ ﺑـﺪی...

 

ﭼـﺸـﻤـﮏ ﻭ ﻋـﺸـﻮﻩ ﻭ ﺻـﺪﺍی لَـوَنـد ﻧﺪﺍﺭﻩ...

 

ﺑـا ﺩﻳـﺪﻥ ﻣـﺎﺷـﻴـﻦ ﻣـﺪﻝ ﺑـﺎﻻﺕ ﻟـﺤـﻨـﺶ ﻋـﻮﺽ ﻧـﻤـﻴـﺸـﻪ...

 

ﻧـﻪ ﺑـﺎ ﺗـﻮ ﻣـﻴـﭙـﺮﻩ ﻧـﻪ ﺑـﺎ ﺍﻣـﺜـﺎﻝ ﺗـو!!!

 

ﭘـﺲ ﺍﻳـﻨـﻘـﺪﺭ ﻧـﮕﻮ ﮐـﻪ"ﻧـﻴـﺴـت"

 

ﺗـﻮ ﺍﻭﻧـﻘـﺪﺭ ﭼـﺸـﻤـﺖ ﻋـﺮﻭﺳـﮑـﺎی ﺧـﻴـﺎﺑـﻮﻧـی رو ﮔـﺮﻓـﺘـﻪ ﮐـه"ﺩﺧـﺘـﺮﺧـﻮﺏ" ﺗـﻮ ﺭﻭی یکی ﺑـﻴـﺸـﺘـﺮ ﺍﺯ ﺍﻭﻧـﺎ ﻧـﻤـﻴـﺪﻭﻧـﻪ...

 

آره داداش!!!

به سلامتی اون دختری که سردی دستاشو با گرمای بخاری ماشین یه بچه پولدار عوض نمیکنه...

 به سلامتی اون پسری که وقتی یه دختر ناز خوشگل تو خیابون می بینه سرش رو می ندازه پایین و میگه هر چی هم که باشی انگشت کوچیکیه عشق خودم نمیشی...

فرشته به زمین آمد و از دیدن آن همه فرشته بی بال تعجب کرد. او هر که را که می دید، به یاد می آورد. زیرا او را قبلا در بهشت دیده بود. اما نفهمید چرا این فرشته ها برای پس گرفتن بالهایشان به بهشت بر نمی گردند.

روزها گذشت و با گذشت هر روز فرشته چیزی را از یاد برد. و روزی رسید که فرشته دیگر چیزی از آن گذشته دور و زیبا به یاد نمی آورد؛ نه بالش را و نه قولش را.

فرشته فراموش کرد. فرشته در زمین ماند. فرشته هرگز به بهشت برنگشت...

من از مرده شورها می ترسم، آنها عاشق من نیستند که نوازشم کنند... می ترسم کبود کنند تمام بدنم را..
بگویید او خودش بیاید، بگویید خودش کفنم کند... رو به قبله نه رو به آغوشش... بگویید موهایم را بریزد روی سینه ام و ببندد چشمانم را... بگویید به جای اذان و دعا نامش را انقدر تکرار کند در گوشم تا بلکه این دم آخر ایمان بیاورم به خدا...!
بگویید خودش خاک بریزد روی تنم و برود... برود و برنگردد... اخر وقتی هست دل مردن ندارم...!
همین... تمام شدند حرفهایم، اگر نیامد فقط بگویید همین خیابان ها و پنجره ها قاتل جانم شدند او بی تقصیر است...
خداوندا امضا کن... به یکتایت قسم کم آوردم... باز کن نامه را استعفای من است از زمینت... اینجا کسی مرا دوست ندارد مبارک خودت باشد...

فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت...

فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه...

فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه...

فقر اینه که بچه ات تا حالا یک هتل ۵ ستاره رو تجربه نکرده باشه و تو هر سال محرم حسینیه راه بندازی...

فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم و زن صیغه ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی اما ماجرای مبارزات بابک خرمدین رو ندونی...

فقر اینه که از بابک و افشین و سیاوش و مولوی و رودکی و خیام چیزی جز اسم ندونی اما ماجراهای آنجلینا جولی و براد پیت و سیر تحولی بریتنی اسپرز رو پیگیری کنی...

فقر اینه که وقتی با زنت می ری بیرون مدام بهش گوشزد کنی که موها و گردنشو بپوشونه، وقتی تنها میری بیرون جلو پای زن یکی دیگه ترمز بزنی و بهش بگی خوششششگلهههه...

فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش نداشته باشی...

فقر اینه که فاصله لباس خریدن هات از فاصله مسواک خریدن هات کمتر باشه...

فقر اینه که کلی پول بدی و یک عینک دیور تقلبی بخری اما فلان کتاب معروف رو نمی خری تا فایل پی دی اف ش رو مجانی گیر بیاری...

فقر اینه که حاجی بازاری باشی و پولت از پارو بالا بره اما کفشهات واکس نداشته باشه و بوی عرق زیر بغلت حجره ات رو برداشته باشه...

فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی...

فقر اینه که ۱۵ میلیون پول مبلمان بدی اما غیر از ترکیه و دوبی هیچ کشور خارجی رو ندیده باشی...

فقر اینه که ماشین ۴۰ میلیون تومانی سوار بشی و قوانین رانندگی رو رعایت نکنی...

فقر اینه که به زنت بگی کار نکن ما که احتیاج مالی نداریم...

فقر اینه که بری تو خیابون و شعار بدی که دموکراسی می خوای، تو خونه بچه ات جرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته...

فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو کمک بگیری...

فقر اینه که تولستوی و داستایوفسکی و احمد کسروی برات چیزی بیش از یک اسم نباشند اما تلویزیون خونه ات صبح تا شب روشن باشه...

فقر اینه که وقتی ازت بپرسن سرگرمی و  هابیهای تو چی هستند بعد از یک مکث طولانی بگی موزیک و تلویزیون...

فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی های بدنت بنزین بسوزانی؛

فقر اینه که با کامپیوتر کاری جز ایمیل چک کردن و چت کردن و موزیک گوش دادن نداشته باشی...

فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچالت(یخچال هایت) باشه...

((سلام خدا))

خدا جون من آدم بدی نیستم فقط نمیتونم دوست داشته باشم.

تو ذاتم نیست دوست ندارم دل کسی رو بشکونم دل شکستن تو ذاتم نیست خدا جون من نمیخوام کسی رو به خودم وابسته کنم چون دیگر خسته شدم دوست دارم پیش کسانی باشم ولی از من خیلی دورن دلم میخواد همه جا برم ولی دستم به هیچ جا بندنیست خدا جون یه نیم نگاه من بنداز ببین همش خستم حال حوصله هیچ کسی رو ندارم مثل یه آدم مرده دیگه بسمه چقدر غصه بخورم چقدر منتظر بمونم چقدر الکی بگم خوبم چقدر خنده هام از ته دل نباشن چقدر الکی خوش باشم چقدر واقعا چقدر....

چقدر شبها با گریه بخوابم صبح ها با بغض باشم دلم یه مسافرت طول دراز میخواد برم جایی که هیچ کسی نباشد اینقدر جیغ بزنم تا خالی بشم از درد هام اینقدر هق هق گریه کنم تا خوابم ببره.

<خدا جون حرف آخر>

<دیگر خیلی خسته ام اگر میشه فردا بیدارم نکن>

 

سلامتی پسری که یه روز عاشق شد...
سلامتی دختری که یه روزعاشق شد...
سلامتی پسری که اندازه یه نگاه هم به عشقش خیانت نکرد...
سلامتی دختری که هیچی کم نذاشت...
سلامتی عشق پاکشون...
سلامتی اون همه خاطره ها و شیطنت هاو دیووونه بازی های زیر بارون، قرار گذاشتن ها، خیس شدن ها از سرما به خود لرزیدن ها...
سلامتی دوستی که زیراب پسرو به دروغ زد...
سلامتی دختری که حرف دوست مثل خواهرش رو باور کرد...
سلامتی دختری که بی خبر خطش خاموش شد...
سلامتی اون قسم ها... اون دوست دارمهایی که هیچوقت تحویل داده نشد...
سلامتی پسری که هر چی قسم خورد خواهش کرد اثری نداشت...
سلامتی دختری که با چشم خیس به پسر گفت ازت بدم میاد...
سلامتی پسری که رفت خدمت تا زود برگرده و دلشو بدست بیاره؛ بره خواستگاری...

سلامتی 21 ماه پست دادن ها و لحظه شماری ها دور بودن ها...
سلامتی روزی که پسر دعوت شدبه جشن عقد عشقش...
سلامتی اون شب...
سلامتی اون دوستایی که بخاطر حال پسر بغض داشتن اما پسر خندید تا جشن خراب نشه...
سلامتی اون خنده ی زوری...
سلامتی عروسی که ماه شده بود... سلامتی عاقدی که اومد...
سلامتی شناسنامه ها...
سلامتی بغض پسر... سلامتی بار اول...
سلامتی بغض پسر... سلامتی بار دوم...
سلامتی بغض پسر... سلامتی بارآخر...
سلامتی پلاک زنجیری که پسر واسه زیر لفظی روز عقدش گرفت و تو جیبش موند...

سلامتی زیر لفظی که یکی دیگه داد...
سلامتی پسری که هنوز امید داشت که به عشقش میرسه...
سلامتی اجازه بزرگترها...
سلامتی بله...

سلامتی اون حلقه که جایگزین حلقه پسر شد...
سلامتی ماشین عروس...
سلامتی سستی زانو... سلامتی سیاهی چشم...
سلامتی اون شب...
سلامتی پاکت سیگار و نخهایی که با نخ قبلی روشن شد...
سلامتی فرداش...
سلامتی مهمونی که دختر گرفت...
سلامتی دوستایی که جمع شدن...
سلامتی شب و روزایی که سخت گذشت...
سلامتی دوستی که به دختر گفت اون حرفو به دروغ گفت از رو حسادت...
سلامتی دختری که با تمام وجود گریه کرد...
سلامتی تیغی که تیز بود... سلامتی رگ دست...
سلامتی دختری که خودکشی کرد...
سلامتی لحظه ای که به پسر خبر دادن...
سلامتی ملاقات تو بیمارستان...
سلامتی اون ۵ و ۶ دقیقه ی تنها با دختر...
سلامتی اون چشمای نیمه باز خیس...
سلامتی شرم دختر... سلامتی صبر پسر...
سلامتی قسمهایی که پسر به دختر داد تا فراموش کنه که زندگیش خراب نشه...
سلامتی قسم جون پسر...
سلامتی قبول کردن دختر...
سلامتی لحظه خداحافظی...
سلامتی چشمای خیس... سلامتی یه عمر تنهایی...
سلامتی حرفایی که نمیشد گفت ولی یه متن شد...
سلامتی خنده هایی کودکی که توی راه بود...
سلامتی دختری که مادر شد...
سلامتی پسری که حسرت پدر بودن تا ابد به دلش موند...
سلامتی هق هق هایی که پست شد تا دلی آروم شه...
سلامتی امشب...
سلامتی همه ی عاشقایی که هر گز به عشقشون نرسیدن و از دور نگران یکی یه دونه شون بودن و با بغض با سکوتشون گفتن آهای غریبه:

این که دستش توی دستای تویه همه دنیای منه
خیلی مراقبش باش...

⇦امشب دیدیش؟

✍آره..

⇦دلت تنگ شده بود؟

 ✍ آره...

⇦این فقط از دور بود!

✍ همینم برام کافیه...

⇦چرا دوباره داری گریه میکنی؟

✍ دلتنگشم...

⇦خسته نشدی از بس منتظرش موندی؟؟

✍نه...

⇦ولی اون بهت فکر نمیکنه!!

✍ برام مهم نیست...دروغه خودش میدونه دوسم داره

⇦تو حتی به عکسشم قانع ایی,چرا؟؟؟

✍ نمیدونم...

⇦اون کنار یکی دیگه خوشه!!!

✍آرزومه خوشیش...

⇦تو دیوونه ای

✍ آره دیونه ی اون...

⇦کاش اونم اینقد تو رو میخواست!

✍ قبلا میخواست...

⇦بس کن میمیری!!!

✍ واسه اون مردن آرزومه...

⇦من مهم نیستم؟؟

✍خب تو باعثی که نمیتونم فراموشش کنم...

⇦ تا کی؟؟؟

✍انقد منتظر میمونم تا برگرده...

⇦اگه بر نگشت؟؟

✍ میمیرم...

⇦گناه من چیه که دل تو شدم

✍ تو هم بی تقصیری مث من...

⇦ ولی من خسته شدم!!

✍ من هنوز خسته نشدم...

⇦آخــــــــــه...

✍ هیس دلم بس میکنی یانه؟

⇦بس نمیکنم تو داری خودتو میکشی!!!

✍ بـــــه درکــــــــــ مـــــن هـــــنـــــوز دوســـــشـــــدارم حتـــــی اگـــــه مـــــال مـــــن نـبـــــاشـــــه!!!....

سختیش اونجاست که دیگه نمی تونی بهش بگی

 

دلم واست تنگ شده............ 

.

دلم میگیرد

وقتی میبینم

اوهست من هستم

اماقسمت نیست