پست ثابت

 

 

سلام به همه دوستای عزیزم

خیلی خوشحالم که به وب من اومدین

چون مطالب زیاده لطفا به مطالب قدیمی تر هم سر بزنید.

هر نظری داشتید بدید ناراحت نمی شم

با تبادل لینکم موافقم

هرکی نظر بذاره و منو دنبال کنه لینکش می کنم.

مرسی که سر می زنید به من

اینم حکایت بعضیاس

دیدین وقتى دستتون رو با کاغذ میبرین،

اذیتتون میکنه،

میسوزه،

از فکرتون بیرون نمیره...

اما مثلا وقتى با چاقو میبرین،

بعداز چند دقیقه فراموش میکنین...!

در واقع کاغذ که از چاقو بّرنده تر نیست...

ولی از کاغذ توقع آسیب رسوندن نداشتیم...

اینم حکایت بعضیاس

که ما ازشون توقع نداریم

ولى

بدترین ضربه هارو بهمون میزنن!

نقش سر نشین کنار راننده در ایران

1-عوض کردن آهنگ 

2-همخونی با آهنگ

3-رقص هماهنگ باراننده

4-گذاشتن قند در دهان راننده

5-ﮐﺸﯿﺪﻥِ ﺑﻘﯿﮥ ﮐﻤﺮﺑﻨﺪ ﺍﯾﻤﻨﯽ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻭ ﻧﮕﻬﺪﺍﺷﺘﻦ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﯾﺪﻥ ﭘﻠﯿﺲ!

6-ﻧﮕﻬﺪﺍﺷﺘﻦ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﻨﺪﻩ!

7-ﺩﺍﺩﻥ ﺷﻤﺎﺭﻩ به ﺳﺮﻧﺸﯿﻨﺎﻥ ﺧﻮﺩﺭﻭ ﺑﻐﻠﯽ!

عقل و دل

عقل و دل روزی ز هم دلخور شدند

هردو از احساس نفرت پر شدند....

دل به چشمان کسی,وابسته بود

عقل از این بچه بازی خسته بود....

حرف حق با عقل بود اما چه سود

پیش دل حقانیت مطرح نبود....

دل به فکر چشم مشکی فام بود

عقل آگاه از خیال خام بود....

عقل با او منطقی رفتار کرد

هرچه دل اصرار,عقل انکار کرد....

کشمکش ها بینشان شد بیشتر

اختلافی بیشتر از پیشتر....

عاقبت عقل از سر عاشق پرید

بعد از آن چشمان مشکی را ندید....

تا به خود امد بیابانگرد بود

خنده بر لب از غم این درد بود.....

زندگی قشنگ می شود

چقدر 

زندگی قشنگ می شود 

وقتی کسی را داشته باشی

که پا به پای تو 

دیوانگی کند!

قدر داشته هایت را بدان

آب جوشی که سیب زمینی را نرم میکند، 
همان آب جوشی است که تخم مرغ را سفت می کند. 
مهم نیست چه شرایطی پیرامون شماست. 
مهم این است درون خود چه داری...!!!!
مردم موهای صافشان را فر می‌زنند

علی درویش

تو همیشه شلخته ای

با آمدنت دلم را بهم ریختی 

با رفتنت ذهنم را.......................

من نمی گذرم

خدایا حواست باشد این روزها میگذرند

اما من از این روزهای لعنتی نمی گذرم

بگذار

آه ، ای شباهت دور!

ای چشم های مغرور

این روز ها که جرات دیوانگی کم است

بگذار باز هم به تو برگردم

بگذار دست کم

گاهی تو را به خواب ببینم

بگذار در خیال تو باشم

بگذار ......

بگذریم!

این روز ها

خیلی برای گریه دلم تنگ است!!

پابلو نرودا

مهم نیست اکنون زندگی ام چگونه می گذرد.

عاشق آن خاطراتی هستم که

تصادفی از ذهنم عبور می کنند و باعث لبخندم می شوند.....

پابلو نرودا

دیر آمدی

دیر آمدی عزیز

پیش پایت رفت

دلی که برایت تنگ شده بود .....................

قلب

معلم عشق

امروز معلم عشق گفت :

دو خط موازی هیچگاه به هم نمیرسند !

مگر اینکه یکی از آنها خود را بشکند .

گفتم : من خودم را شکستم پس چرا به او نرسیدم ؟

لبخند تلخی زد و گفت :

شاید او هم به سوی خط دیگری شکسته باشد …....!!

سخت است درکم

ســــ ـــ ـــخت است...

سخت است درک کردن 

دخــــ ـــــتری که غــ ـــم هایـــــ ـش را 

خودش میـــ ــداند و دلش ...

که همه تنـــ ـــــ ـــــها لبــــخـــندهایش را میبینند ؛

که حســــ ــــــ ـــــرت میـــــخورند 

بـــخاطر شاد بودنــــ ــــ ـــش ...

بخاطر خنده هایـــــــ ــــــــ ــــش ...

... و هیــــــ ـــــــــ ــــــچکس 

جز همان دختـــــ ـــــر  نمیــ ـــداند چقدر تنهاســ ـــــت ...

که چقدر میـــــــــ ـــــــ ـــــترسد ...

از باخـــــــــ ــــــــتن ...

از اعتــــ ــــــ ــــــمادِ بی حاصلش ...

از یــــــ ـــــــــ ــــــخ زدن احساس و قلبــــــ ـــــــ ــــش ...

از زندگــــــ ـــــــــــ ــــــی ...

 

 

آهنگ غم دنیاست از محمد علیزلده

این آهنگ از آقای علیزاده تنها آهنگیه که کلمه به کلمش درباره منه

از هرچی متنه کامل تره

بخونیدش خیلی قشنگه

مگه میشه دوستت نداشت.....

چـه کــار بــه حـرفـ ــــ مـردم دارم

زنـدگــی مـن همیــن استــ ــــ ...

شبـ ـــ کـه می شـود

روی تــختم دراز میــــــکشمـــ ...

عـاشقـانه ای مـی نـویســـم ...

خیـــره مـی شــوم بـه عکســتــ ـــــ

و بـا خـودم فکـر مـی کنـــم

مگــر مـی شــود تــو را دوستــ ـــ نـداشـتــ ـــــ ...!!

 

 

مرا بشناس

 

نــــوشـــــتم " قـــــم حــــا "
همـــــه بــــهـــم خنــــدیـدنـــد!!
گــــریــســـــتم
گفـــــتم بـــــه "غــــم هــــا " یــــم نخنــــدیـــد ،
کــــه هـــــــر جــــــــور بنــــویسم
درد دارد!!!
ازآخـــــــر بـــــه اول بخـــــوان تــــــا

مــــــــنِ ایـــــن روزهـــــــــا را بشنــــــــاســــــی!!!

مگر از اول بود؟

به همه چیز عادت می کنیم

به داشته ها و نداشته هایمان

خیلی طول نمی کشد که 

جلوی آینه زل بزنی به خودت

موهایت را کنار بزنی 

و با خودت بگویی

اصلا مگر داشتی اش

مگر از اول بود ؟! 

که بودن و نبودنش مهم باشد …

دلتنگی یعنی:

 

دلـتنگی یعنــی :

دقیقـه به دقیقـه گوشیتـو چـک کنــی

و وانمـود کنــی داری ساعتتــو می بینـی

اون دلتنگی ها

 

چقدر سخت است بعد از رفتنش معنی دوست داشتن را بفهمی!

بفهمی آن دلتنگیها یعنی دوست داشتن !..

این روزهای من

 

دستم به سمت تلفن میرود و برمیگردد

مانند کودکی که به او گفته اند

شیرنی روی میز برای مهمان هاست...!

...............

اگه میخواى خوشبخت بشى…؛

با کلاغى ازدواج کن که دل داره!
نه طاووسى که فقط زیبایى داره…!!!

زمان لعنتی

 

حس خوبیه ببینی یه نفر همه رو بخاطر تو پس زده
واسه رسوندن خودش به تو همه راهو نفس نفس زده

غلط املایی

 

برای تمام راه های نرفته

برای تمام بی راه های رفته

ببخش بگذار احساست قدری هوایی بخورد

گاهی بدترین اتفاق ها هدیه ی زمانه و روزگارند

تنها کافیست خودمان باشیم !

که خود را برای تمامی این بی راه رفتنمان ببخشیم

و به خودمان بیائیم

تا خدا تمامی درهای که به خیال باطلمان بسته را به رویمان باز کند.

خطاهایت را بشناس.

انها را پذیرا باش و تنها بین خودت و خدایت نگهشان دار

این دنیا نامحرم بد دل

نامحرم نامروت زیاد دارد !

تا دست خدا هست. تا مهربانیش بی انتهاست

تا می گویی خدایا ببخش

به دورت می گردد و می بوستت و می گوید جانم چه کرده ای مگر ؟

دیگر تو را چه نیاز به ادمها ؟

زیبا بمان و بگذار با دیدنت

هر رهگذر نا امیدی

لبخندی بزند رو به اسمان و زیر لب بگوید

هنوز هم می شود از نو شروع کرد…!

دلتنگی ها

 دلتــــــــــنگـــــــی ها

گاه از جنس اشــکند ....

و گاه از جنس بغــــــــض

گاه سکـــوت میشوند و خاموش میمـــــــانند

گاه هــق هـــق می شوند و می بارند

دلتنگــــی من برای تــــــــو اما

جنس غریبــــــــی دارند

عادت احمقانه

 

می بوسم و میگذارم کنار

تمام چیزهایی را که ندارم را !!!

دست هایت را ، عاشقی ات را ، همه را ....

عادت احمقانه ایست ! چسبیدم به چیزهایی که ندارم شان ....!!!

اگر میخواهی دریاباشی

 

ﮐﻔـﺶِ ﮐﻮﺩﮐﻲ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺮﺩ . ﮐﻮﺩﮎ ﺭﻭﯼ ﺳﺎﺣﻞ نوﺷﺖ : ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺩﺯﺩ..

آنطرﻑ ﺗﺮ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺻﯿﺪ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﺳﻪ ﻫﺎ

ﻧﻮﺷﺖ : ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺳﺨﺎﻭﺗﻤﻨﺪ..

ﺟﻮﺍﻧﻲ ﻏﺮﻕ ﺷﺪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﻮﺷﺖ : ﺩﺭﻳﺎﻱ ﻗﺎﺗﻞ..

ﭘﻴﺮﻣﺮﺩﻱ ﻣﺮﻭﺍﺭﻳﺪﻱ ﺻﻴﺪ ﻛﺮﺩ ﻧﻮﺷﺖ : ﺩﺭﻳﺎﻱ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ..

ﻣﻮﺟﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﺴﺖ.

ﺩﺭﯾﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﮔﻔﺖ : "ﺑﻪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﻧﻜﻦ ﺍﮔﺮﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺎﺷﯽ".

انسان

 

خدا به فرشته ها شعور داد بدون هوای نفس ……..

به حیوان ها غریزه و نفس داد بدون شعور …….

و به انسان هر دو را……..

انسانی که شعورش بر نفسش غلبه کند از فرشته ها بالاتر است …….

و انسانی که نفسش بر شعورش غلبه کند از حیوان پـسـت تر ……

توکجا ومن کجا؟

 

حواســــم را هرکـــجا که پــرت می کـــنم

باز هـــم کـــنار تـــو می افتد !

تو آنجـــا

و من اینجــــا ...

انگــار همه راست می گفـتـنـد :

تو کـــجا و من کـــجا ...؟!!

کاش میدانستی

 

کاش میدانستی

نه فرصتی دارم برای فراموش کردنت
و نه جراتی برای دوست نداشتنت
مهم نیست
میتوانی مثل همیشه خیال کنی

بی عرضه ترین فرد جهانم!

خنجرت کولاک کرد

 

من زخم های بی نظیری به تن دارم
اما تو مهربان ترینشان بودی
عمیق ترینشان
عزیز ترینشان
بعد از تو آدم ها…تنها خراشی بودندبر من که هیچ کدامشان به پای تو نرسیدند
عشق من…خنجرت کولاک کرد…

شیرین ترین لحظاتم

 

همه میگویند چشمانش رنگارنگ است

اما من میگویم

چشمانش عسلیست

نه برای رنگش

برای اینکه شیرین ترین لحظاتم

در چشمان او خاطره شده اند . . .

از دور

از دور

تو را دوست دارم

بی هیچ عطری ، آغوشی ، لمسی

یا حتی بوسه ای

تنها

دوستت دارم

از دوز .....

ادعای بی تفاوتی

ادعای بی تفاوتی سخت است

آن هم نسبت به کسی که

زیبا ترین حس دنیا را با او تجربه کرده ای

بذاری برن

 

این مهم نیست چقدر بعضی ها رو دوست داری
بعضی اوقات مجبوری که تو ذهنت چمدونشون رو ببندی
و بذاری برن زندگیشونو داشته باشن

آهنگ بدم اومده از پازل باند

این آهنگ خیلی وقته شده مرهم زخمای دلم

شدم یه آدم سرد و از این بابت خیلی راضیم

نسبت به همه چی بی تفاوت

یه آدم خنثی

خواستم متنشو بذارم شما هم بخونید

اگرم می خواستید دانلودش کنید

ترس برای چه؟!

بـــــــــــــرو!!!!

ترســــ از هیچ چیز ندارمــــ

وقتیـــــ یقینـ دارم بیشتر از منـــ

کسی دوستت نخـــــــواهد داشت

بیشتر از منــــ کسی طاقت کمـــ محلی هایت را ندارد

بــــــــــــرو!!!!

ترس برای چه؟؟

وقتی می دانمــ یکــ روز تُف می اندازی به رویـــــ تمام آن هایی که

به خاطرشــــان من را از دستـــــ دادی.... !

هیچ نگاهی دلش را نمی لرزاتد

تو چه میفهمی
حال و روز
کسی را که دیگر هیـــــــــــچ
نگاهی
دلش را نمی لرزاند..؟!!!

امید واهی

بگو تو هم دلتنگ میشوی گاهی
دلم امیــــــــدِ واهی میخواهد
برای زنده ماندنـ .

باختت حتمی است

این قاعده ی بازی است....
اگر دست دلتان رو شد که دوستش داری ...
باختنت حتمی است ...
مراقبِ آخرین جمله‌ی آخرین دیدار باشید ؛
دردش زیاد است!

آشناترین غریبه

وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ...
دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن ...
چون به قلب همدیگه زخم زدن ...
نمیتونن دشمن همدیگه باشن ...
چون زمانی عاشق بودن ..

تنها میتونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن

حرف دلم

خوشحال باش

تورایواشکی دوست دارم

یا احترام است یا ریا

باب مارلی

نوحه

ساربانا مهلتی دارم در این جا مشگلی
رفته از دستم گلی از وی نبردم حاصلی

اندر این دشت بلا رفته زدستم نوگلی
من حسین باوفا آرام جان گم کرده ام

ساربان بهر خدا یک ساعتی آهسته تر
اندر این دشت بلا گم گشته از من تاج سر

یعنی یک دنیا برادر از من خونین جگر
اندر این صحرا ززجور گوفیان گم کرده ام

ساربانا مهلتی تا تابر سر نعش حسین
راز دل گویم ببارم خون دل از هردو عین

در عزایش عالمی را پکنم از شور و شین
من برادر در میان خاک و خون گم کرده ام

مهلتی تا جستجویی اندرین صحرا کنم
در میان قتلگه من کشته ام پیدا کنم

بر سرنعش برادر دیده را دریا کنم
خاک بر فرقم که نور دیدگاه گم مرده ام

عکس نوشته

 

محرم

 

 

قیامت بی حسین غوغا ندارد"شفاعت بی حسین معنا ندارد"حسینی باش که در محشر نگویند"چرا پرونده ات امضاء ندارد

کاش فقط او را می خواندم و بس

 

در هیاهوی زندگی دریافتم ؛

چه بسیار دویدن ها،که فقط پاهایم را از من گرفت

در حالی که گویی ایستاده بودم ،

چه بسیار غصه ها،که فقط باعث سپیدی موهایم شد

در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،

دریافتم،کسی هست که اگر بخواهد "می شود"

و اگر نخواهد "نمی شود"

به همین سادگی ...

کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم

فقط او را می خواندم و بس ...

تقدیم به همه شما

 

می خواهم زندگی ام را تصفیه کنم

تا هر چه می ماند خوبی های من و تو باشد

می خواهم از نو ببیینم

تا هر چه می بینم زیبایی باشد

می خواهم فرش های خاک گرفته زندگی را بتکانم

تا رنگ ها و طرح های اصیلش نمایان گردد

می خواهم سختی ها را درز بگیرم

تا هر چه آسان گرفتن است رو بیفتد

می خواهم دلها یمان را بسابم

تا مثل قدیم ها نرم نرم  شود

می خواهم در قلب هایمان توری بگذارم 

تا هیچ وقت دوده نگیرد

می خواهم پنجره نگاه مان را باز کنم

تا بهار دوستی مان پشت در نماند

دوستان من ،

مثل " گندمند "

یعنی یک دنیا برکت و نعمت ،

نبودن شان ، قحطی و گرسنگی است ،

و من چه  خوشبختم که خوشه های طلائی گندم دراطرافم موج میزند ،